چالش صادرات فولاد در پی تحولات اخیر بازار ارز
به گزارش روزنامه دنیای اقتصاد، کاهش نرخ برابری پول ملی یک کشور(Devaluation) به هر دلیلی که صورت گرفته شده باشد، خواسته یا ناخواسته، موجب افزایش حجم (و نه لزوما ارزش) صادرات خواهد شد، تغییری که در نگاه نخست مثبت به نظر میرسد.
با این حال باید به این موضوع نیز توجه شود که Devaluation بسته به میزان آن و اگر به صورت کنترل نشده صورت گیرد میتواند موجب صادرات افسار گسیخته و البته غیراقتصادی شود. به عنوان مثال در دهه 1990 میلادی در کشورهای آسیای میانه به دلیل کاهش شدید ارزش روبل حجم قابل توجهی از منابع این کشور طی مدت کوتاهی به صورت سیل آسا به کشورهای دیگر از جمله جمهوری اسلامی ایران صادر شد و بازرگانان ایرانی که در آن زمان با این گروه کشورها ارتباط داشتهاند به یاد میآورند که در بعضی از این کشورها حتی ریلهای شبکه راهآهن را نیز به عنوان آهن قراضه صادر میکردند. در واقع سیل صادرات کشورهایی که بعدها به نام گروه کشورهای مشترکالمنافع شناخته شدند تاثیرات منفی زیادی به همراه داشت که شاید مهمترین آن تاثیر زیانباری بود که بر برند محصولات این کشورها وارد آمد، چرا که هنوز هم تولیدات این کشور نتوانستهاند جایگاه مناسبی حتی در برابر تولید جمهوری ترکیه به دست آورند.
در شرایط کنونی نیز صادرات فولاد در ایران با چالشهایی کم و بیش مشابه روبهرو است:
الف: حجم زیادی از صادرات منطقهای ایران در حال حاضر با واحد پول ایران صورت میگیرد. این موضوع میتواند مثبت باشد چرا که در صورتی که معاملات ریالی محصولات صادراتی ادامه داشته باشد واحد پول ملی ایران حداقل به عنوان یک ابزار مبادله منطقهای مطرح خواهد شد. اما نکتهای که باید خاطرنشان کرد این است که در شرایط فعلی نیز به هر حال ریال باید در آخر فرآیند با یک واحد پولی دیگر مبادله شود و در این شرایط ارزش ریال به صورت آزاد مورد محاسبه قرار خواهد گرفت نه نرخ دولتی. اختلاف چشمگیر در ارزش آزاد و دولتی نرخ ارز موجب کاهش شدید بهای محصولات صادراتی ایران میشود. به عنوان مثال بازرگانان ترک معتقدند شرایط نرخ ارز در ایران موجب کاهش غیرقابل توجیه بهای فولاد در جمهوری عراق شده است. اگر صنعت فولاد ایران بتواند به صادرات پایدار با قیمتهای فعلی ادامه دهد میتوانیم بگوییم رقبای منطقهای خود را پشت سر گذاشتهایم اما به نظر نمیرسد اینگونه باشد. برای ادامه این فرآیند صادرات ریالی فولاد تولیدکنندگان ما ناچار خواهند بود که بخشی از نیازهای خود را وارد کنند. میلگرد و پروفیلهای مختلف به شدت به وارد کردن محصولات میانی و ورق از خارج وابستهاند و در آن شرایط باید از دلار، یورو یا روبل پرداخت شوند و به همین دلیل احتمالا این چرخه متوقف خواهد شد. ب: ورود افراد غیرحرفهای به بازار صادرات فولاد یکی دیگر از چالشهایی است که با آن روبهرو هستیم. بعضی از کارخانههای فولاد به دلیل محدودیتهایی که در تبدیل ارز حاصل از فرآیند دشوار و نفسگیر صادرات دارند، ترجیح میدهند در صادرات نیز از فرآیندی شبیه به فروش داخلی استفاده کنند و این موضوع باعث افزایش شدید تعداد افرادی شده است که میان بازارهای داخلی و بازار کشورهای عراق و افغانستان نقش واسطه را بازی میکنند. شرکتهای ایرانی معمولا فاقد دفاتر فروش، نمایندگی یا حتی یک سیاست پایدار بازارهای هدف هستند و حضورشان در کشورهای دیگر از طریقی کم و بیش شبیه پیلهوری صورت میگیرد. این فرآیندی نیست که موجب عمق بخشیدن به بازارها شود.اگر چه این انتظار وجود دارد که حجم صادرات ایران طی یک دوره زمانی کوتاه مدت افزایش یابد اما با ادامه شرایط فعلی این انتظار نیز وجود دارد که با سرعت بیشتری این بازارها را از دست بدهیم. شاید بهتر باشد سال 1391 را با یک سیاست منسجم در صادرات فولاد آغاز کنیم.