سفارش تبلیغ
صبا ویژن
  • کلیه ی خدمات سایت تا اطلاع ثانوی تعطیل می باشد.لطفا از پرداخت وجه خودداری نمایید..
  • ""
  • ""
  • بازگشت سریع و غیرمنتظره تولید فولاد خام جهانی به حالت اولیه در اواسط 1388 تقریبا به‌طور کامل بدلیل افزایش تولید در چین بود که در پاییز 1387 آغاز شد. اوج‌های قبلی در تولید ماهانه در چین با مدت مشابه در اوایل فروردین و اردیبهشت 1388 مطابقت داشته است. بقیه کشورها تا اردیبهشت/ خرداد 1389 به نرخ تولید پیش از بحران جهانی نرسیدند.


    با مقایسه تولید در 1388 ملاحظه می‌شود که تولید در چین با رشد همراه بوده و رشد کمی هم در کشورهای تولیدکننده فولاد خام مشاهده می‌شود. اگر نرخ تولید سه ماهه چهارم 1388 و فروردین 1389 ادامه یابد، کل تولید فولاد خام در 2010 (89ـ1388) چیزی حدود 1410 میلیون تن خواهد بود که مشابه 2007 (86ـ1385) است. 

    میزان تولید فولاد خام از 6/1326 میلیون تن در سال 2008 به 1219 میلیون تن در سال 2009 رسید که کاهش قابل توجه 1/8 درصدی را نشان می‌دهد. با وجود آنکه بیشتر کشورهای جهان شاهد کاهش تولید بوده‌اند، تولید فولاد خام در چین 5/13 درصد افزایش پیدا کرد، این در حالی است که رشد چین در سال قبل از آن 3/2 درصد بوده است. چین در حال حاضر تقریبا نیمی (47 درصد) از فولاد خام جهان را تولید می‌کند. تولید در اروپا 24 درصد کاهش یافته و آفریقا یک کاهش 11 درصدی را تجربه کرده است. تولید در آمریکا 30 درصد و در اقیانوسیه 29 درصد کاهش یافت. 


    تجدید نظر در تولید سنگ‌آهن چین 

    تولید سنگ‌آهن جهانی در سال 2009 به میزان 2/6 درصد کاهش یافته و به 4/1 میلیارد تن نرسید. این اولین افت تولید پس از 7 سال رشد متوالی بوده است. به جز چند استثنا مانند استرالیا و آفریقای‌جنوبی، تولید در اکثر کشورها کاهش یافت. در سال 2009 کشورهای در حال توسعه اندکی کمتر از 59 درصد تولید سنگ‌آهن را به خود اختصاص داده‌اند (در سال 2008 برابر با 60 درصد بوده)، کشورهای مستقل مشترک‌المنافع (CIS) 12 درصد و کشورهایی که اقتصاد صنعتی دارند، 29 درصد سهم تولید جهانی را به خود اختصاص داده‌اند. افزایش تولید کشورهایی که اقتصاد صنعتی دارند، تقریبا منحصر به رشد در استرالیا بوده است. چین با عیار مبنای قابل مقایسه 234 میلیون تن تولید داشته، چین که از دیرباز بزرگ‌ترین تولیدکننده به‌شمار می‌رفته، در حال حاضر به رتبه سوم بعد از استرالیا با 394 میلیون تن و برزیل با 300 میلیون تن تولید تنزل پیدا کرده است.
    درک این واقعیت که تولید چین با تغییرات در بازار جهانی آهن چگونه سازگاری دارد، کار مشکلی است. با وجود آنکه تجزیه و تحلیل‌ها پیچیده است، اما حقیقتا علامت سوال‌های جدی در مورد صحت داده‌هایی که چینی‌ها در مورد تولید سنگ‌‌آهن‌شان ارایه می‌کنند، وجود دارد. گروه مواد خام (RMG) اخیرا تصمیم گرفته که روش خود را برای برآورد تولید سنگ‌آهن چین مورد بازنگری قرار دهد. در حالی‌که RMG پیش‌تر از آمار تولید چینی‌ها بعنوان مبنا استفاده می‌کرد، جدیدا به این واقعیت پی برده است که این روش نتایج منطقی به دست نمی‌دهد، شاید این بدلیل ضعف در روشی باشد که آمار جمع‌آوری و پردازش می‌شود. در عوض RMG در حال حاضر تولید سنگ‌آهن در چین را با محاسبه محتوای سنگ‌آهن در آهن خام تولیدی و کسر محتوای آهن سنگ‌آهن وارداتی برآورد می‌کند تا به یک مبنا برای نیاز داخلی سنگ برحسب محتوای آهن برسد. از آنجا که هم تولید آهن خام و هم سنگ‌آهن وارداتی را می‌توان در مقابل سایر ارقام بررسی کرد. این روش به نظر می‌رسد نسبتا از خطا ایمن باشد. 

    مهم‌ترین نکته آن است که تولید آهن خام در آمار منتشره توسط مجمع جهانی فولاد (WSA) لحاظ شده و از طریق رویه‌های آن مجمع بررسی می‌شود. 

    این تغییر در متدولوژی، پیامدهای بارزی در پی داشته و برای RMG روشن کرده که چطور تولید سنگ‌آهن چین و جهان توسعه یافته‌اند. به‌طور خلاصه، RMG به این نتیجه رسیده که تولید سنگ‌آهن چین تا سال 2007 بیشتر و در سال‌های 2008 و 2009 کمتر از آن چیزی بوده که گزارش شده است. براساس برآوردهای تجدیدنظر یافته، تولید سنگ‌آهن چین از 133 میلیون تن در سال 2000 به 363 میلیون تن در سال 2007 افزایش یافته است (تولید به میزان آهن محتوی 63 درصد تبدیل شده). در سال‌های 2008 و 2009 این مقدار کاهش یافته که شاید بخشی بدلیل سودآوری پایین‌تر و بخشی دیگر بدلیل کم شدن میزان ذخایر (استخراج آنها باشد. ارقام تجدیدنظر یافته تولید چین برای 2005، 2006؛ 2007 و 2008 به ترتیب برابر با 285، 356، 400 و 321 میلیون تن بوده است. 

    شناسایی دلایل بیش‌برآورد و کم‌برآورد، بدون بررسی دقیق و موشکافانه رویه‌های به‌کار رفته در تولید آمار کار مشکلی است. می‌توان درباره دلایل دو برابر منظور کردن (بعنوان مثال در مورد یک تولید دوبار گزارش کردن) یا انگیزه‌ها (مالیات‌ها، دسترسی به کمک‌های مالی مانند سوبسیدها) جهت تنظیم اعداد برای یک گزارشگر تصوراتی را در ذهن پروراند، اما سنگ‌آهن در چین زیاد است و هیچ‌کس حتی خود چینی‌ها هم ممکن است دید کلی خوبی از موقعیت‌شان در یک زمان مشخص نداشته باشند. با این وجود چیزی که قطعیت دارد این است که ارقام ناخالص تهیه شده یا حاوی اضافه‌کاری‌ها نبوده و یا سایر پارامترهای آماری نظیر میزان تولید آهن خام را دربر نمی‌گیرد. گروه مواد خام، RMG، در نظر دارد تا تجزیه و تحلیل‌هایش را در مورد تولید سنگ‌آهن چین در سال 2010 بیشتر پالایش کند. 


    تجارت سنگ‌آهن 

    با وجود رکود، تجارت سنگ‌آهن در سال 2009 به بالاترین حد خود رسید. در این سال صادرات برای هشتمین سال افزایش یافت و به 955 میلیون تن رسید که رشد 4/7 درصدی را نشان می‌دهد. این افزایش نتیجه تقاضای بالاتر در چین و همچنین کاهش تولید داخلی این کشور بوده است. کل سنگ‌آهن صادراتی از سال 2000 به میزان 88 درصد افزایش یافته است. سهم کشورهای در حال توسعه از صادرات سنگ‌آهن در سال 2009 به میزان 49 درصد، سهم کشورهای مبتنی بر اقتصاد بازار توسعه یافته 43 درصد و سهم کشورهای مستقل مشترک‌المنافع 7 درصد بوده است. استرالیا با صادرات بیش از 360 میلیون تن و افزایش 17 درصدی در مقایسه با سال2008 بزرگ‌ترین کشور صادرکننده سنگ‌آهن بوده است. در مقابل، صادرات برزیل در سال 2009 با 3 درصد کاهش 266 میلیون تن بوده است. صادرات هندوستان برای دهمین سال متوالی رشد نشان داده و به 116 میلیون تن رسیده است. این کشور سومین صادرکننده مهم سنگ‌آهن به‌شمار می‌رود. برآورد می‌شود تجارت دریایی سنگ‌آهن در سال 2009 افزایش 11 درصدی داشته به 895 میلیون تن رسیده باشد. کل این افزایش به واردات چین مربوط می‌شود. زیرا این افزایش از کل افزایش تجارت این کالا بیشتر بوده است. سایر واردکنندگان کاهش چشمگیری داشته‌اند. چین با فاصله‌ای زیاد، بزرگ‌ترین واردکننده است و وارداتش با 41 درصد رشد در سال 2009 به 628 تن رسیده که معادل 67 درصد کل واردات جهانی است. ژاپن با واردات 105 میلیون تن، دومین واردکننده بزرگ دنیا است. واردات اروپا (به غیر از کشورهای مستقل مشترک‌المنافع) در سال 2009 با 45 درصد کاهش به 100 میلیون تن رسید که معادل 9/9 درصد کل واردات جهانی است. 


    دوره قیمت‌های مبنا به سر آمده است 

    فرآیند مذاکره مبنای سالانه در اوایل سال 2010 بی‌نتیجه ماند. با وجود مخالفت‌های شفاهی که بیشتر از طرف شرکت‌های فولادی چینی مطرح بود و از طرف سازمان‌های صنعت فولاد ژاپنی و اروپایی قویا پشتیبانی می‌شد، هیچ امیدی به نتیجه‌بخش بودن مذاکرات نبود. وقتی تقاضای فولاد چین در اواخر 2009 و اوایل 2010 به‌طور حیرت‌آوری بسرعت به حالت اولیه خود برگشته و جان دوباره‌ای گرفت و از طرف دیگر قیمت‌های فروش نقدی هم اوج گرفت، دیگر هیچ حمایت واقعی برای سیستم قدیمی وجود نداشت. شرکت‌های بائواستیل و سیسا به نمایندگی از طرف صنعت فولاد چین سعی کردند امتناع بورزند و حتی از طرف سه غول سنگ‌آهن تهدید به تحریم شدند، اما این پیشنهاد بیشتر نمایانگر عدم قدرتمندی صنعت فولاد چین و عدم توانایی آنها برای تغییر آن رویداد بود تا آنکه یک تهدید واقعی باشد. در حال حاضر مذاکره مجدد بر سر قیمت در هر فصل به امری عادی تبدیل شده است. 

    مدل جدید عدم قطعیت و شفافیت کمتر بازار سنگ‌آهن را به ارمغان آورده است. قیمت‌ها دیگر مانند سابق اعلام نمی‌شود و قیمت‌های فروش نقدی کماکان صددرصد قابل اطمینان نیستند. قیمت فروش نقدی در چین بعنوان پایه‌ای برای قیمت‌گذاری در تمام دنیا به‌کار می‌رود، اگرچه سه منبع اصلی دیگر شامل متال بولتن، اس‌.بی.بی و پلانز هم در دسترس هستند، اما مسجل نیست که این منابع واقعا نمایانگر باشند و اینکه چطور خود را از عددسازی مبرا نگه می‌دارند. حداقل یک شرکت صادرکننده سوئدی LKAB، در مورد قراردادهای سالانه خود مذاکره کرده، اما مدل قیمت‌گذاری آن منتشر نشده است. هنوز هم برای منظم شدن قیمت‌های سنگ‌آهن تا آنکه مانند مس، نیکل یا سایر فلزات پایه که کاملا شفاف بوده و از گزند هر نوع عددسازی در امکان هستند، راهی طولانی در پیش است، اما خوشبختانه حرکت سنگ‌آهن به این جهت است. وقتی به عقب نگاه می‌کنیم، درمی‌یابیم که بین 5 تا 15 سال پیش، آلومینیوم و نیکل از وضعیتی که «قیمت‌های تولیدکننده» نامیده می‌شد، رها شدند و کاملا بصورت منسجم براساس قیمت‌های بورس فلزات لندن معامله می شوند. این روند در واقع متوقف نخواهد شد، یا یک قرارداد سنگ‌آهن مبنا خواهد شد، یا به‌کارگیری یک قرارداد فولاد بعنوان مبنایی برای تجارت سنگ‌آهن به‌کار خواهد رفت. دومی، راهی است که کنسانتره مس مورد معامله قرار می‌گیرد. 

    مدل جدید باعث افزایش قیمت در فصل دوم 2010 شده که حدود صددرصد قیمت مبنا در سال 2009 است. خاکه هماتیت استرالیایی 7/99 درصد افزایش به ژاپن تحمیل کرد و انتظار افزایش بیشتر هم برای فصل سوم دور از ذهن نبوده است. واله با مشتری‌های ژاپنی خود بر سر یک افزایش 86 درصدی برای خاکه ایتابیرا و 92 درصد برای خاکه کارژاس به توافق رسیده است. 


    تمرکز شرکتی افزایش می‌یابد 

    سه شرکت بزرگ تولیدکننده سنگ‌آهن، واله، ریوتینتو و بی‌اچ‌پی بیلیتون در سال 2009 کنترل خود را بر تولید جهانی سنگ‌آهن تا حد 4/35 درصد افزوده‌اند. سهم بازار این سه شرکت بزرگ برای اولین مرتبه از سال 2004 افزایش یافت. شرکت برزیلی واله، موقعیت خود را بعنوان بزرگ‌ترین تولید سنگ در جهان حفظ کرده و با اینکه حدود 255 میلیون تن را تحت کنترل خود دارد، اما موقعیتش بعنوان یکه‌تاز این صنعت با چالش جدی روبه‌رو است. نه تنها حجم تحت کنترل واله از اوج 308 میلیون در سال 2007 کاهش یافته و در عین حال رقیب نزدیک آن ریوتینتو، تولید تحت کنترل خود را از 150 میلیون تن به 172 میلیون تن افزایش داده، بلکه رهبری بازار واله توسط بی‌اچ‌پی بیلیتون سومین تولیدکننده بزرگ جهانی نیز به‌طور موفقیت‌آمیزی به چالش کشیده شده است. بی‌اچ‌پی بیلیتون طلایه‌دار فرآیند مذاکرات مبنا به حساب می‌آید، در صورتی که واله در این ارتباط مقاومت شدیدی از خود نشان داده است. ریوتینتو در این رابطه، دمدمی مزاج بوده است. بسیاری از تولیدکنندگان جزء چینی، تولید خود را در سال 2009 تقلیل داده‌اند و این در حالی است که با رسیدن طرح‌های جدید به تولید اسمی در استرالیا پس از کسادی و رکود 2009، سهم بازار سه تولیدکننده بزرگ افزایش یافته است. 

    به نظر می‌رسد روند حاکم بر تمرکز بر کاهش چهار سال آخر، درهم شکسته شده است. در مقابل کاهش تولید حدود 50 میلیون تنی، به نظر می‌رسد بیشترین احتمال تمرکز بر تولید شرکتی دوباره در 2010 افزایش یافته باشد. در حالی‌که واله سعی می‌کند دوباره سهم بازار را تصاحب کند، همچنین احتمال آن می‌رود که این افت ادامه‌دار در تولید داخلی چین به واسطه بسته شدن تعداد زیادی از معادن که با خارج شدن بسیاری شرکت‌ها از گردونه همراه است در چند سال پیش رو نیز ادامه یابند. این دو عامل، کمک خواهد کرد که سهم کل از تولید تحت کنترل سه شرکت بزرگ تولیدکننده به حد اعلای خود در سال‌های 2003 تا 2005 برسد یا حتی از آن هم فراتر رود. این رویداد خیلی سریع‌تر از آنچه پیش‌بینی می‌شد اتفاق افتاده است. 

    از آنجا که بخش اعظم کل تولید بدلیل ادغام عمودی وارد بازار نمی‌شود، برای اندازه‌گیری کنترل شرکتی در مرحله تولید، تمرکز بخش سنگ‌آهن کمتر از واقعیت برآورد شده است. گزینه دیگر، نگاه به سهم تجارت دریایی است. اگر اندازه‌گیری با این روش انجام شود، سهم شرکت‌های بزرگ به میزان چشمگیری بالاتر است. در حالی‌که صحت این موضوع واضح است که کنترل واله در 2009 از 33 درصد به 26 درصد کاهش یافته، ریوتینتو و بی‌اچ‌پی بیلیتون کنترل خود را افزایش داده‌اند و هنوز سه شرکت بزرگ روی هم 61 درصد کل حمل دریایی سنگ‌آهن را به خود اختصاص می‌دهند. این رقم توسط کسانی نقل می‌شود که عقیده دارند ریسک‌های تمرکز منجر به کنترل قیمت‌ها توسط تولیدکنندگان اصلی بویژه تحت سیستم مذاکره مبنا می‌شوند. 

    هنگامی که ادغام بی‌اچ‌پی بیلیتون و ریوتینتو با شکست مواجه شد، در ژوئن 2009 اعلام شد که ریوتینتو و بی‌اچ‌پی بیلیتون یک موافقتنامه سرمایه‌گذاری مشترک غیرالزام‌آور مبادله کرده‌اند که کل خطوط تولید سنگ‌آهن و تاسیسات زیربنایی هر دو شرکت در غرب استرالیا را دربر می‌گیرد. موافقتنامه مذکور، این نگرانی را در مورد افزایش قدرت دادوستد تولیدکنندگان بزرگ در اقصی نقاط جهان بوجود آورد. این روند، تولیدکنندگان فولاد را به سمت ایجاد یک شبکه از معادن درگیر، هم آهن و هم زغال‌سنگ که در کشورهای مستقل مشترک‌المنافع قوت گرفته‌اند، سوق داده است. بزرگ‌ترین تولیدکننده فولاد جهان، آرسلورمیتال یک هلدینگ قوی در بخش سنگ‌آهن ایجاد کرده و سایر شرکت‌های فولادی دیگر هم از آن تبعیت کرده‌اند. 


    جهش ظرفیتی 

    ظرفیت جدید استخراج سنگ‌آهن که در سال 2009 بصورت طرح‌های مجزا وارد عرصه تولید شده‌اند، در کل جهان 75 میلیون تن بوده است. این مقدار، اندکی کمتر از رقم مربوط به سال 2008 است که حدود 90 میلیون تن بوده است. کل طرح‌های در دست اجرا در اردیبهشت 1389 دربرگیرنده بیش از 685 میلیون تن ظرفیت تولید جدید بوده که از 2010 تا 2012 وارد چرخه تولید خواهند شد. از کل این مقدار حدود 270 میلیون تن در زمره قطعی، 145 میلیون تن در زمره احتمالی و 270 میلیون تن در زمره قطعی، 145 میلیون تن در زمره احتمالی و 270 میلیون در زمره ممکن قرار می‌گیرد. از بین طرح‌های با برچسب قطعی، 61 درصد در اقیانوسیه هستند، آمریکای‌جنوبی 19 درصد و آفریقا هم 16 درصد سهم دارند. گروه مواد خام، RMG سال‌ها به همین طریق برآوردهایش را انجام می‌داده و در طول این مدت به‌طور متوسط 75 درصد کل برآوردها در رده‌های قطعی، احتمالی و ممکن حتما تکمیل شده‌اند. با وجود عدم قطعیت‌های هر طرح، ممکن است با درجه اطمینان قابل قبولی 400 تا 500 میلیون تن تا سال 2012 وارد چرخه تولید شود. در مدت سه ساله بعد از 2012 بالغ بر 400 میلیون تن ظرفیت جدید اضافه خواهد شد. تحت شرایط موجود با نگاه خوشبینانه به بازار، تمامی طرح‌های در حال توسعه پیش خواهد رفت و طرح‌های جدیدی نیز اعلام خواهد شد. 

    ظرفیت سه تولیدکننده بزرگ برای تنظیم آهنگ حرکتی که طرح‌هایشان وارد چرخه تولید نشود، خطر ایجاد ظرفیت بیش از حد به نظر قابل توجه می‌رسد، بویژه اگر وقفه‌هایی در رشد تولید فولاد در سه سال آینده وجود داشته باشد. 


    چشم‌انداز 

    پیش‌بینی کوتاه‌مدت WSA برای مصرف فولاد جهانی که در فروردین 1389 ارایه شده، مصرف فزاینده فولاد تا 7/10 درصد در سال 2010 را پیش‌بینی کرده بود. در خرداد 1389 تقاضا در بازار سنگ‌آهن بیشتر از عرضه بود و با رشد ادامه‌دار تولید تولید فولاد چین به قیمت‌های فروش فوری به حدود 1200 تا 1300 یوان بر تن رسید. با وجود رویدادهای اتفاق افتاده در خلال سال گذشته که اجازه داد دو استنتاج تایید شود، هر دو آنها برای آینده بازار جهانی آهن مهم به‌شمار می‌روند. 

    چین، توانایی تغییر جهت رشد را از درون سیستم اقتصادی خود دارد و اقتصاد چین در حال بررسی نحوه انجام این کار است. این بدان معنی است که به رشد تقاضای جهانی برای صادرات محصولات ساخته شده، کمتر وابسته خواهد بود. 

    تولید داخلی سنگ‌آهن چین به قیمت‌ها حساس است و شاید نتواند تولیدات خود را بیش از این افزایش دهد. 

    در این اثنا، سیستم جدید قیمت‌گذاری، اهرم‌های بیشتری را در اختیار تولیدکنندگان اصلی سنگ‌آهن قرار می‌دهد. هنگامی که صنعت فولاد بین‌المللی شکسته می‌شود و به سمت اتحاد پیش نمی‌رود، سه تولیدکننده بزرگ سنگ‌آهن نباید با یکدیگر تبانی کنند، بدلیل آنکه کنترل چشمگیری را در بازار تجربه کنند تا اطمینان حاصل شود که راهبردهای دوجانبه‌ای برای پیشبرد دارند. اهداف آنها شفاف باشد (بیشینه کردن سود9 و روش آنها برای نیل به اهداف برابر باشد به‌طوری که قیمت را به اندازه کافی بالا نگهدارند تا بتوانند هزینه سرمایه‌گذاری‌های جدید را بپردازند و به اندازه کافی پایین باشند، به طوری‌که تازه‌واردان به منابع جایگزین واقعی محصول تبدیل نشوند. کنترل به اجرا درآمده توسط سه تولیدکننده بزرگ، گرایش به ناپایداری قیمت بزرگ‌تر را خنثی می‌کند و این کار از روش‌های جدید قیمت‌گذاری نشأت می‌گیرد. 

    بازار جهانی سنگ‌آهن با شرایط تنگنا مشخص شده و ظرف چند سال آینده با توافق تدریجی عرضه از طریق ظرفیت‌های جدید با یک رشد تقاضای ادامه‌دار مشخص خواهد شد. در نتیجه RMG بر این عقیده است که عرضه رفته‌رفته عقب‌ماندگی‌ها را جبران خواهد کرد و قیمت‌ها نسبت به مقادیر بسیار بالای کنونی کاهش خواهد یافت، اما کماکان از مقادیر قبل از 2008 بالاتر خواهد بود.



    دکتر فرشاد رشیدی‌نژاد استادیار دانشگاه آزاد اسلامی واحد علوم تحقیقات، گروه مهندسی معدن
    منبع: ماهنامه توسعه معادن- شماره 14

     





    :: برچسب‌ها: بررسی وضعیت سنگ‌آهن سال‌ 88 1389